اطلاع از بروز شدن
یکشنبه 88 آبان 10
در قسمت قبل موارد صبر در قرآن را شروع و به سه مورد آن اشاره کردم.. اینک بقیهی مطلب را تقدیمتان میکنم..
د - صبر بر طاعت خداوند
به خاطر سختی و مشقت صبر بر طاعت و عبادت پروردگار است که در زبان قرآن کریم، از باارزشترین و والاترین انواع صبر شمرده شده است. ذکر صبر در قرآن کریم، در بیشتر موارد، به شکل توصیه یا خبر از فواید و پاداش صبر است؛ اما وقتی به این نوع صبر میرسد شکل عبارت عوض میشود و حالت دستوری و امری به خود میگیرد: رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا (مریم:65) یعنی: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست را بپرست و در پرستش او شکیبا باش. مگر همنامى [و همتایی] براى او مىشناسى؟
وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى (طه:132) یعنی: و خانوادهی خود را به نماز فرمان ده و بر برپایی آن پافشارى کن. ما از تو روزى نمىخواهیم، که به تو روزى مىدهیم، و عاقبت [خیر] از براى پرهیزکارى است.
در این دو آیه ملاحظه میشود که «صبر» را در باب افتعال به کار برده است و آشنایان با ادبیات عرب میدانند که باب افتعال برای مبالغه و زیادی انجام یک عمل به کار میرود. بنابراین معنای این واژه این است که در عبادت پروردگار و اقامهی نماز بسیار صبر کن و در این صبوری پایدار باش.
صبر بر طاعت خداوند سه مرحله دارد:
ـ قبل از انجام طاعت و عبادت: این مرحله با خالص کردن نیت و پرهیز از ریا و خودنمایی و همینطور عزم و همت بر خداجویی و خداپرستی صورت میگیرد. شاید راز این که قرآن کریم در این آیه، صبر را بر عمل صالح مقدم دانسته و قبل از عمل نیک آورده است همین باشد: إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبیرٌ (هود:11) یعنی: مگر آنان که صبر میکنند و عمل صالح انجام میدهند که آمرزش و اجرى بزرگ نصیبشان میشود.
و نیز این آیه که صبر را قبل از نماز آورده است: وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (الرعد:22) یعنی: و کسانى که براى طلب رضاى پروردگارشان صبورى کردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان دادیم در نهان و عیان انفاق کردند، و بدى را به نیکى برطرف ساختند، سراى آخرت، نیک فرجامى براى آنهاست.
ـ در حال انجام عبادت: این مرحله در حین انجام عبادت تحقق میپذیرد؛ بدین شکل که انسان از روح نیایش و یاد خداوند غفلت نکند و در انجام آداب و شرایط عبادت دچار سستی نشود. شاید منظور این آیه همین باشد: وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ الجَْنَّةِ غُرَفًا تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنْهَارُ خَلِدِینَ فِیهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَمِلِینَ الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ عَلىَ رَبهِِّمْ یَتَوَکلَُّونَ (العنکبوت:59و 58) یعنی: و آنان را که ایمان آوردند و به اعمال نیکو پرداختند به عمارات عالى بهشتى که زیر درختانش نهرها جارى است منزل میدهیم تا در آن زندگانى جاوید داشته باشند؛ آنجا پاداش نیکویى براى نیکوکاران است که (در راه دین خدا) صبر و شکیبایى پیشه کردند و بر پروردگار خود توکل مىنمودند.
ـ بعد از پایان عبادت: بدین صورت که دچار عجب و خودپسندی نشود و از اینکه موفق به عمل صالح و عبادت پروردگار شده است خود را بهتر از دیگران یا لبی نیاز از لطف و رحمت پروردگار نبیند؛ چرا که این حالت موجب بطلان و نابودی اعمال صالح انسان میشود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ (محمد:33) یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و پیامبر اسلام اطاعت کنید و اعمال صالح خود را [با شرک، نفاق، منت گذارى و ریا و..] باطل نسازید.
هـ ـ صبر بر سختیهای دعوت به راه خدا
ضرورت و لزوم صبر برای کسی که رسالت الهی دارد و مردم را به راه خدا و صراط مستقیم الهی دعوت میکند، غیر قابل تردید است. مسلم است که عموم مردم به خاطر مخالفت قوانین الهی با هوی و هوسهای زودگذر دنیوی، در برابر دعوت کنندگان الهی و مبلغان دین خداوند، موضعگیری میکنند، با رفتارهای جاهلانهی خویش با او به مخالفت میپردازند، با مقاومت خویش زمینههای دینی شدن جامعه را کمرنگ میکنند و با انواع اذیت و آزارهای خود رسول و صاحب دعوت الهی و یاران او را شکنجه و آزار میدهند.
در مقابل این رفتارهای حاهلانه و مغرضانهی معاندان، صبری مانند صبر نوح نیاز است که بعد از نهصد و پنجاه سال تبلیغ و ارشاد مردم با حالتی از اندوه به خداوند گفت: قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمی لَیْلاً وَ نَهاراً فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَاءِى إِلَّا فِرَارًا وَ إِنىِّ کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُواْ أَصَابِعَهُمْ فىِ ءَاذَانهِِمْ وَ اسْتَغْشَوْاْ ثِیَابهَُمْ وَ أَصَرُّواْ وَ اسْتَکْبرَُواْ اسْتِکْبَارًا ثُمَّ إِنىِّ دَعَوْتهُُمْ جِهَارًا ثُمَّ إِنىِّ أَعْلَنتُ لهَُمْ وَ أَسْرَرْتُ لهَُمْ إِسْرَارًا فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ إِنَّهُ کاَنَ غَفَّارًا (نوح: 5 تا 10) یعنی: گفت: بارالها، من قوم خود را شب و روز دعوت کردم. اما دعوت و نصیحتم جز بر فرار و رویگردانی آنها نیفزود. و هر چه آنان را به مغفرت و آمرزش تو خواندم، انگشت در گوش فروکردند و جامه به رخسار افکندند ]تا مرا نبینند و سخنم را نشنوند[ و ]بر کفر و عناد خویش [ اصرار ورزیدند و سخت راه تکبر و نخوت پیمودند. باز هم آنها را با صداى بلند دعوت کردم. و آن گاه آشکار و علنى خواندم و در خلوت و پنهانى خواندم ]اما به هیچ وجه اثرى نکرد[ باز گفتم: به درگاه خداى خود توبه کنید و آمرزش طلبید که او بسیار خداى آمرزندهاى است.
این مطلب را خدای متعال اعلام داشته است که مومنان همواره مورد آزار فراوان مشرکان هستند و باید در این راه صبوری پیشه کنند: لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (آل عمران: 186) یعنی: شما به مال و جان آزمایش خواهید شد و از زبان اهل کتاب و مشرکان، آزار فراوان خواهید شنید. اگر شکیبایى کنید و پرهیزگار باشید نشان قدرت ارادهی شماست.
میدانیم که داستان گذشتگان در قرآن، به منظور حکایت و بیان تاریخ نیست و تنها برای انتقال معارف دینی و تجربههای گذشته است که مورد عبرت و درسآموزی مسلمانان شود. بنابراین به خاطر لزوم پایداری در برابر دشمنان است که از زبان همهی انبیای الهی که مورد آزار و اذیت دشمنان بودهاند میگوید: وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ (ابراهیم: 12) یعنی: چرا بر خدا توکل نکنیم، و حال آنکه او راه ما را نشانمان داد؟ و ما بر آزارى که به ما مىرسانید صبر خواهیم کرد که توکلکنندگان بر خدا توکل میکنند.
در این آیه نیز که به بیان روش پیامبران گذشته میپردازد، ضمن آنکه به نوعی پیامبرش را دلداری میدهد او را نیز به همین شیوه دعوت میکند: وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلى ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلینَ (الانعام: 34) یعنی: پیامبرانى هم که پیش از تو بودند تکذیب شدند؛ ولى آنها بر آن تکذیب و آزارها صبر کردند تا یارى ما به آنها رسید. و سخنان خدا را تغییردهندهاى نیست. و هر آینه پارهاى از اخبار پیامبران بر تو نازل شده است.
آنگاه به پیامبرش دستور داده است که در مقابل آزار مشرکان و زخم زبانها و هرآنچه مىگویند صبر کند و به شکلی پسندیده از ایشان دورى جوید: وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً (المزمل: 10)
در نهایت، مزد این پایداریها و نتیجهی آنها قطعی است و باز در آیهای ضمن بیان تاریخ گذشتگان چنین نوید میدهد: حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّیَ مَنْ نَشاءُ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ (یوسف: 110) یعنی: چون پیامبران نومید شدند و مردم هم گمان کردند که به آنها دروغ گفته شده، یاریشان کردیم؛ پس هر که را که خواستیم نجات دادیم و عذاب ما از مردم گنهکار بازگردانیده نشود.
آری، راه دراز و پر پیچوخم دعوت به دین خدا و طولانی شدن زمان پیروزی و تحقق وعدهی الهی، نیازمند صبری درخور است و رسیدن به هدف مورد نظر، در گرو همین صبر و پایداری است. به خاطر همین خطاب به مومنان میفرماید: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ (البقره: 214) یعنی: آیا گمان میکنید که به بهشت داخل میشوید و آنچه بر سر گذشتگان شما آمد بر شما نمیآید؟ امتحانهایی که پیش از شما بر گذشتگان آمد؛ بر آنان رنج و سختیها رسید و همواره پریشانخاطر و هراسان بودند تا آن گاه که رسول و پیروان او ]از خدا مدد خواستند و[ گفتند: بار خدایا، کى ما را یارى کنى؟ ]در آن حال خطاب شد: بشارت دهد که[ هان! همانا یارى خدا نزدیک است.
قرآن کریم هنگامی که داستان ساحران فرعون و ایمان آوردن آنان را بیان میکند نشان میدهد که در سختترین شرایط که حتی شاید به حسب ظاهر امیدی بر نجات و رهایی نباشد نیز باید بر ایمان خود پایدار بود و با صبوری و توکل بر خدا ادامهی راه داد. به نقل قرآن، وقتی ساحران دربار فرعون در مقابل معجزهی موسی عاجز شدند و به حقانیت او و خدای یگانهاش ایمان آوردند توسط فرعون، تهدید به مجازاتی سخت و مرگی رقتانگیز شدند، به فرعون گفتند: وَ ما تَنْقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآیاتِ رَبِّنا لَمَّا جاءَتْنا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمینَ (الاعراف: 126) یعنی: از ما انتقام نمیگیری مگر به خاطر آنکه نشانههاى پروردگارمان بر ما آشکار شد به آنها ایمان آوردیم. خدایا، ]برای تحمل عواقب این ایمان[ به ما صبر و شکیبایى ده و ما را با تسلیم و رضاى به حکم خود بمیران.
و ـ صبر در روابط با دیگران
بدیهی است که انسان موجودی اجتماعی است که نمیتواند به تنهایی زندگی کند و نیز بدیهی است که در ارتباط با دیگران، مسایلی پیش میآید که همیشه برابر خواستهی انسان نیست و چه بسا که موجب کدورت خاطر و ملال وی گردد. نزدیکترین فرد به انسان، همسر اوست که حتی در روابط فیمابین آنها نیز میتواند مشکلاتی پیش آید و جالب است که قرآن کریم حتی همین مورد را یادآوری کرده است: ٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً (النساء: 19) یعنی: و با آنها خوشرفتارى کنید، و اگر آنها را خوش ندارید [بدانید] چه بسا چیزى را که خوش نمىدارید و خداوند در آن خیر [و مصلحت] بسیارى مقدر کرده باشد.
در آیهای دیگر، بندگان خدا را در مقابل آسیبها و بدیهای دیگران به صبر دعوت میکند و از آنان میخواهد که بدی را با بدی پاسخ ندهند: وَ لَا تَسْتَوِى الحَْسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلىٌِّ حَمِیمٌ. وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (فصلت: 34 و 35) یعنی: و نیکى با بدى یکسان نیست. [بدى را] با آنچه نیکوتر است دفع کن که [خواهى دید] ناگاه همان کسى که میان تو و او دشمنى بود، چون دوستى صمیمى گشته است. و این [خصلت خوب] جز به کسانى که صبر میکنند عطا نشود و آن را جز کسى که داراى بهرهى بزرگ [از ایمان و تقوا] است به دست نیاورد. ادامه دارد...